سید حمید روحانی مؤسس و رئیس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامی و رئیس فعلی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی و همچنین صاحب امتیاز و مدیرمسئول فصلنامه ۱۵ خرداد است. او در۲۵ دی ۱۳۶۷ طی نامهای از سوی امام(ره) مأموریت تدوین تاریخ انقلاب اسلامی را به عهده میگیرد.
اجازه دهید گفتوگو را با این پرسش آغاز کنیم که مبانی قرآنی و دینی و اندیشهای امام(ره) در زمینه تشکیل حکومت اسلامی چیست؟
خب میدانیم اصولاً نهضت امام بر پایه اسلام و قران بود. این را از مجموعه پیامها و سخنان ایشان در سالهای پیش از انقلاب بهخوبی متوجه میشوید، چنانکه هرچه پیام دادند و هرچه گفتند، براساس نظر شخصی یا فتوای خودشان نبود. اگر نگاهی دوباره به آن پیامها و سخنرانیها بیندازیم میبینیم از نص قرآن دستور گرفتند و هر آنچه از قرآن گرفتند را به اجرا درآوردند. قرآن میفرماید: «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیر» یعنی به کسانی که مورد ظلم قرار گرفتند اجازه جنگیدن و جهاد داده شده است.
یا آیه «ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله کانهم بنیان مرصوص» خدا کسانی را که مانند کوه در مقابل ظلم میایستند دوست دارد. حتی امام(ره) میفرمودند: مبارزه با شاه و آمریکا و مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا گفتن عبادت است. همین هم برگرفته از قرآن است، «لایحب الله الجهر من القول الا من ظلم» خدا دوست ندارد کسی صدا به ناسزا بلند کند مگر اینکه مورد ظلم قرار گرفته باشد. ریشه و مبانی نهضت امام(ره) بر اساس قرآن و ریشه حکومت اسلامی هم براساس آیات و روایات بود. ما علاوه بر اینکه آیات و روایات زیادی در این زمینه داریم، بحث اسوه و الگو بودن رسولالله و الهام از روش پیامبراکرم(ص) را هم داریم که حکومت تشکیل دادند.
اگر از زاویه سیره اهل بیت(ع) به نهضت امام(ره) نگاه کنیم چه میتوانیم بگوییم؟
حضرت علی(ع) و امام حسن مجتبی(ع) حکومت تشکیل دادند. دیگر ائمه(ع) هم البته امکان تشکیل حکومت را نداشتند تا به پاخیزند وگرنه امام صادق(ع) در برههای میفرمایند: من اگر به اندازه گوسفندانی که در اینجا میچرند یارانی داشتم قیام میکردم. در مورد سیره ائمه(ع) باید گفت روش ایستادگی و مقاومت در مقابل ظلم، در شرایط مختلف، متفاوت است. ائمه(ع) اگر زمینه تشکیل حکومت مهیا بود به نحوی عمل میکردند و اگر زمینهاش فراهم نبود به شکل دیگر. حتی تا پای شهادت هم پیش میرفتند. ائمه(ع) اگرچه اغلب نتوانستند قیام بالسیف کنند اما در مقام آگاهی بخشیدن به مردم نقش مهمی داشتند. چرا ائمه(ع) ما با اینکه اغلب به ظاهر قیام هم نمیکردند اما سرنوشتشان حتی اگر در زندان هم بودند به شهادت ختم میشد؟ چون در برابر ظلم و ستم و فساد ساکت و منفعل نبودند. به فرموده ائمه اطهار(ع) اگر هیچ کاری نمیتوانید بکنید دستکم علیه ظالم و ظلم افشاگری کنید. رفتار و منش امام(ره) هم در طول نهضتشان مبتنی بر همین سیره است و میبینید در این مسیر تا پای دستگیری و تبعید و... هم میروند.
علت تبعید حضرت امام و واکنش علما به تبعید ایشان چه بود؟
احیای کاپیتولاسیون از بزرگترین خیانتهایی بود که شاه به ملت و کشور ایران کرد. آن زمان اوضاع بهگونهای بود که به تعبیر حضرت امام اگر شاه ایران بزند یک سگ آمریکایی را بکشد بازخواستش میکنند اما اگر یک سرباز آمریکایی بزند شاه ایران را با ماشین بکشد کسی حق ندارد معترضش شود.
امام(ره) با این مثال میخواهستند بگویند کاپیتولاسیون تا این حد وقیحانه است. بنابراین در اعلامیه معروفشان درباره کاپیتولاسیون میفرمایند: نباید کافر بر مسلمانان برتری داشته باشد؛ همان آیه «لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا». آن زمان علاوه بر آیتالله مرعشی نجفی و آیتالله گلپایگانی همه علمای ایران و نجف حتی در مشهد، آیتالله میلانی و حاج آقا مجتبی قزوینی امام را تأیید میکردند. با اینکه بین ایشان و حضرت امام تفاوت فکری وجود داشت حاج آقا مجتبی قزوینی برای تبعید امام خیلی به صحنه آمد و سنگ تمام گذاشت.
آیتالله میلانی در نامهای به امام میگوید: خوشا به حال آن سرزمینی که شما در آنجا به سر میبرید. آیتالله گلپایگانی در سخنرانیشان با تمسک به آیه شریفه «الذین یخرجون من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربناالله...» چه از علمای ایران چه علمای نجف حمایت کردند.
برویم سراغ کتابهایی که امام در تبعید تألیف کردند. مثلاً تدوین تحریرالوسیله با ابواب فقهی مانند امربهمعروف و نهی از منکر و جهاد. این را میشود به معنای پایهریزی نهضت در تبعید تلقی کرد؟
امام این بحث را در طرحی بر حکومت اسلامی مطرح کردهاند. اصولاً مردانبزرگ در هر شرایطی باشند دست از رسالتشان بر نمیدارند. شهید اول هم کتاب لمعه را در شرایط حصر و زندان و تحت نظارت نوشته است.
امام در مقدمه کتابشان در ترکیه در دوران تبعید مینویسند: «فرصتی به دست آمد که رساله را با رسالت همراه سازم».
تا آن روز رسالهها محدود به طهارت و بقیه مباحث بود، اما امام با نوشتن تحریرالوسیله و باب جهاد و شهادت، مسئله جدایی دین از سیاست را نفی کرد و به پیروان خود راه را نشان داد که رسالت آنها فقط عبادت نیست بلکه باید در کنار عبادت به سیاست بپردازند و از امر به معروف و نهی از منکر بازنمانند. سال ۱۳۴۸ که امام این مسائل را مطرح میکردند در میان مردم هم این بحث مطرح شد و مورد بررسی قرار گرفت. نمونهاش دانشجویی به نام شهید حمیدرضا فاطمی از دانشگاه آریامهر (صنعتی شریف) که مبارزه میکند و پس از دستگیری وقتی در دادگاه از ایشان میپرسند هدف شما ازتشکیل این گروه چه بوده، میگوید: سرنگونی حکومت شاه و تشکیل حکومت اسلامی. این طراحی مبارزاتی امام در تبعید بود که انقلاب اسلامی را آفرید. مردمی که در سال ۵۷-۵۶ میگفتند استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، چشم و گوش بسته نبودند، نزدیک ۱۰ سال «طرحی بر حکومت اسلامی» را خوانده بودند و میدانستند چه هدفی را انتخاب کردهاند.
آیا محل تبعید و هجرت را خود امام(ره) تعیین کردند؟ مبارزه در تبعید چگونه انجام میشده است؟
رژیم، امام را به ترکیه تبعید کرد. سپس به این نتیجه رسید اصلاً تبعید کردن امام برای ملت ایران واقعاً قابل تحمل نیست. بنابراین ایشان را به عراق فرستاد یعنی این تبعید نیست. خواست مردم و علما آرام شوند. از آنطرف امید داشت امام را به جایی فرستاده که اغلب علما و مردمش از نظر فکری مخالف ایشاناند و با این مسئله شیعیان و انقلابیون دچار اختلاف داخلی میشوند. اما حضرت امام آگاهتر از آن بود که با چنین ترفندهایی از مبارزه منحرف شود.
امام خمینی(ره) در زمان تبعید نخستین صحبتی که با مأموران همراه خود کردند این بود: من به خاطر وطنم تبعید شدم. به نظر شما ملیگرایی چه نقشی در نهضت امام داشت؟
عشق به وطن ریشه در اسلام دارد؛ «حب الوطن من الایمان» هر که ایمانش بیشتر باشد وطنش را بیشتر دوست دارد. اما بین علاقه به وطن با ناسیونالیسم افراطی و نژادپرستی فرق است. نژادپرستی خود را برتر دیدن است که توسط فراماسونرها در دنیا و کشورهای اسلامی ترویج شد. ترک، نژاد عرب، نژاد ایرانی و... هر کدام تحقیر و علیه دیگری تحریک میکنند. پانایرانیسم، پانعربیسم و پانترکیسم در واقع نهضت علیه ظلم و کفر نبود؛ بیشتر مسئلهای بود که ملتها را از هم جدا کرد. امام(ره) وطنش را خیلی دوست داشت، بیشتر از همه کسانی که شعار پانایرانیسم میدادند. ایشان در قضیه کاپیتولاسیون میگویند: قلبم در فشار است و از روزی که مسائل اخیر ایران را شنیدهام خوابم کم شده و منتظرم کی مرگم فرا برسد! وقتی شاه در مقابل جانسون، رئیس جمهور آمریکا که نشسته بود، با احترام ایستاده و جانسون رویش را از او برمیگرداند... امام پس از ۲۰ سال میفرمایند: هنوز ذائقهام از این مسئله تلخ است. چقدر یک ایرانی باید ذلیل باشد که در مقابل بیگانه اینطور مثل بچه مکتبیها بایستد؟ امام هفت بار این مسئله را تکرار کردند.
گویا رد پای آمریکاییها در تبعید امام(ره) به ترکیه دیده میشود؟ نامهای از استوارت راکول، وزیرمختار و رایزن سفارت آمریکا، دو روز پس از تبعید امام، به فردی به نام جیمز منتشر شده است؛ این نامه چقدر موثق است؟
این نامه را در کتاب نهضت امام منتشر کردهام. عبارتش این است: پیرمردی که چوب لای چرخ ما میکرد. کله گنده ایرانی (شاه) او را به ترکیه تبعید کرد و الان در ترکیه میخواهد سنیها را فریب دهد». ببینید با اینکه امام در ترکیه در منزلی کوچک تقریباً زندانی بودند اما اینها آنجا هم بابت بحث وحدت اسلامی نگراناند و بهشدت میترسند مبادا امام(ره) اهل سنت را جذب خود کنند. در نهایت باید به این نکته اشاره کنم ماجرای تبعید امام و فراتر از آن نهضت ایشان به ما ثابت میکند طاغوتهایی که فکر میکنند با زدن و کشتن و تبعید و زندانی کردن میتوانند حق را از مسیر خودش منحرف کنند در اشتباه هستند. راه حق با اینگونه ترفندها از بین نمیرود. براساس آموزههای نهضت امام و انقلاب اسلامی، مقاومت و تسلیم نشدن بزرگترین راز و رمز پیروزی است.
نظر شما